مرگ مشكوك كيومرث پوراحمد، كارگردان مشهور سينماي ايران

شنبه، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۶:۳۲
کدخبر:۱۱۹۸۱۵

«اعتماد»: طي چند هفته گذشته خواهر كيومرث پوراحمد در فضاي مجازي ادعايي مبني بر قتل برادرش مطرح كرد. پس از اين ادعا سعي كردم با خانواده اين كارگردان و فيلمنامه‌نويس مشهور سينماي ايران صحبتي داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفت‌وگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفت‌وگويي داشته باشد، آن هم پس از پيگيري‌هاي مكرر و چندين روزه‌ام. لازم به ذكر است كه عنوان كنم اين گزارش صرفا بر اساس گفته‌هاي دخترمرحوم كيومرث پوراحمد تنظيم شده است و انتشار آن از سوي روزنامه به معناي تاييد يا رد صحبت‌هاي مصاحبه‌شونده نخواهد بود. همچنين در مورد عنوان اين گزارش نيز لازم مي‌دانم توضيح دهم كه «پرونده باز است» نام آخرين فيلمي است كه به كارگرداني و نويسندگي كيومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پرونده‌اي جنايي و پرحاشيه در دهه ۸۰ است. 

 

«ما مطمئن هستيم و مي‌دانيم پدرم خودكشي نكرده است. پدرم قرار بود براي تدوين فيلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و براي آينده برنامه داشت.» اينها بخشي از صحبت‌هاي دختر كيومرث پوراحمد براي «اعتماد» است. او مدعي است پدرشان خودكشي نكرده است... . 

و اين در حالي است كه تصويري از حلق‌آويز شدن اين كارگردان سينما نيز نشان مي‌دهد؛ آثار جراحت روي دو دست او وجود داشته است. همچنين اطلاعات جديدي به تازگي در مورد ثبت شكايت خانواده شنيده شده كه «اعتماد» آن را صد درصد تاييد نمي‌كند، اما اين اطلاعات حاكي از آن است كه خانواده پوراحمد شكايتي با موضوع مرگ مشكوك مرحوم پوراحمد ثبت كردند. ۱۶ فروردين ماه ۱۴۰۲ اخباري ضد و نقيض در رسانه‌ها و مجلات هنري منتشر شد. ابتدا برخي رسانه‌ها نوشتند؛ كيومرث پوراحمد، كارگردان و فيلمنامه‌نويس مشهورايراني در ويلايي در بندر انزلي بر اثر ايست قلبي درگذشت، اما ساعاتي بعد يك مجله هنري دليل مرگ كيومرث پوراحمد را خودكشي اعلام كرد. 

مركز اطلاع‌رساني پليس نيز در اطلاعيه‌اي در مورد مرگ كيومرث پوراحمد اعلام كرد: «در پي اعلام يك فقره خبر فوت مشكوك فردي سالخورده در دهكده ساحلي بندر انزلي به مركز فوريت‌هاي پليسي ۱۱۰ موضوع در دستور كار كارآگاهان پليس آگاهي شهرستان بندر انزلي قرار گرفت. با توجه به اهميت رخداد، پليس آگاهي براي بررسي صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پيدا كردند كه با جسد بي‌جان كارگردان نام آشناي كشورمان كيومرث پوراحمد مواجه شدند. يافته‌هاي پليس حاكي از آن است كه در كنار جسد مرحوم پوراحمد نوشته‌اي كشف شده است كه متاسفانه حكايت از اقدام او به خودكشي دارد.» 

با اين حال و با گذشت يك‌سال از اين ماجرا در فروردين ماه 1403، توران پوراحمد؛ خواهر كيومرث پوراحمد در فضاي مجازي اعلام كرد كه برادر او به قتل رسيده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است. 

پس از اظهارات خواهر كيومرث پوراحمد «اعتماد» سعي كرد با يكي از اعضاي خانواده پوراحمد گفت‌وگويي داشته باشد. 

 

پدرم مي‌دانست

چه بلايي مي‌خواهد سرش بيايد

دختر كيومرث پوراحمد در مورد روز حادثه مي‌گويد: «پدرم اكثرا هر چند وقت يك بار از شخصي كه در شمال مي‌شناخت ويلا اجاره مي‌كرد و به شمال مي‌رفت، چون مي‌خواست بنويسد و خلوت كند. معمولا هم تنها به آنجا مي‌رفت؛ يعني اولين‌بار نبود كه تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهاي مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ويلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبه‌رو شد و به پليس اطلاع داد. همه خانواده هر كدام به نوع خودمان بر اين موضوع تاكيد داريم كه پدرمان شمال نرفت كه خودش را بكشد.» 

او در پاسخ به اينكه آيا مرحوم قبل از مرگ‌شان پيگير فيلم «پرونده باز است» بوده، نيز مي‌گويد: «فيلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوين آن مانده بود. همان موقع كه پدرم شمال بود با او صحبت كردم و او به من گفت مي‌خواهد به تهران برود تا بخشي از موزيك‌ها و مونتاژ فيلم «پرونده باز است» را تغيير دهد. قرارهاي مختلف داشت. به اين موضوع نيز در يك استوري كه مصادف با چهلم پدرم مي‌شد، اشاره كردم و از تلفن‌ها و پيام‌هايي كه مربوط به همين قرارهاي كاري مي‌شد، مطلبي نوشتم. يعني پدرم براي آينده برنامه داشت حتي قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببيند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت كرده بود و قرار بود به زاهدان سفر كند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندين نفر قرار كاري گذاشته بود. كتاب‌هايش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشريه مهري كه داخل لندن است كتاب‌هاي او را به چاپ برساند، اما ناشر نشريه مهري آدم فرصت‌طلبي بود و ما نمي‌دانيم پدرم با اين آقا قرارداد داشته يا نداشته؟ وكيلي كه در ايران مي‌شناختيم، توانست پيگير اين موضوع باشد. به هر حال پدرم بايد در چاپ اين كتاب‌ها سهيم بوده باشد، اما خب دست كسي به ناشر داخل لندن نمي‌رسد، چون ايران نيست. حتي ما تلفني با آن ناشر صحبت كرديم و قرار بود قراردادها را براي‌مان ارسال كند، اما تا الان هيچي براي ما ارسال نكرده است. غير از يك كتاب كه به چاپ رسيد و پدرم آن را در سفري كه داشت براي من آورد، گفته بود كتاب‌هاي ديگر هم براي چاپ دارد، اما كتاب‌ها تمام نشد و مرحله نهايي را رد نكرده بود. پدرم وسواس شديدي به تمام كارهايش داشت. در هر صورت مي‌خواهم اين را بگويم كه پدرم كلي پروژه داشت كه مي‌خواست آنها را به اتمام برساند. فيلم آخر او يعني «پرونده باز است»، هم فيلم پدرم هست و هم نيست، چون تهيه‌كننده برخي سكانس‌ها را حذف كرد و تغيير داد.» 

دختر كيومرث پوراحمد در مورد ادعاي عمه خود در فضاي مجازي مبني بر قتل پدرش نيز مي‌گويد: «عمه‌ام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسيدگي به پرونده و جزييات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهيم كرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما اين را بگويم كه پدرم مي‌دانست چه بلايي مي‌خواهد سرش بيايد، ولي اينكه خودش را كشته باشد به هيچ‌وجه درست نيست.»... .

 

۱۶ فروردين ماه ۱۴۰۲ فلاح ميري، دادستان مركز گيلان در رابطه با نامه كشف شده در محل فوت كيومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام كرد: «نوشته‌اي كه همراه مرحوم پوراحمد كشف شده، نوشته‌اي كاملا شخصي، خصوصي و خانوادگي است. مرحوم در انتهاي نامه تاكيد كرده غير از خانواده‌اش كسي از محتواي نامه باخبر نشود و با توجه به اينكه خانواده مرحوم از محتواي نامه مطلع هستند در صورت صلاحديد محتواي آن را منتشر خواهند كرد. همچنين به محض دريافت گزارش، بازپرس ويژه قتل در محل حاضر شد و با بررسي‌هاي اوليه نظر برخودكشي اين كارگردان سينما داشت كه واكاوي جزييات، مستلزم رسيدگي دقيق قضايي است. جسد به پزشكي قانوني انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسي شود و خبر تكميلي متعاقبا اطلاع‌رساني مي‌شود.» 

اين در حالي است كه تاكنون و با گذشت يك‌سال هنوزخبر تكميلي مربوط به علت تامه مرگ از سوي ضابطان و مراجع قضايي منتشر نشده است. 

۳۰ ارديبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمين روز درگذشت كيومرث پوراحمد، اكثر خبرگزاري‌ها از جمله اطلاعات آنلاين به يادداشتي در صفحه اينستاگرامي دختر كيومرث پوراحمد اشاره كرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزي كه دنياي ما براي هميشه عوض شد. اين انسان عاشق ايران بود. عاشق ايران و مردمش بود. از آنها الهام مي‌گرفت و در عوض عشقش را توي آثارش تقديم مي‌كرد به مردم پاك و مهربان ايران زمين. همه صحبت‌ها، مسيج‌ها و ويس‌هاي پدرم در ساعت‌هاي آخر زندگي شاد و پر از اميد بود. در طول دو، سه ساعت تصميم مي‌گيره به زندگي خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمي، كبود و آسيب‌ديده حلق‌آويز كنه؟ ما را كه باكي نيست، زمين گرده و خدا بزرگ و مهربون و هميشه هم باهامون.» 

پگاه پوراحمد در آخر تاكيد كرد: «پرونده باز است.»...