شراکت برای سرقت خودرو

 همزمانی سرقت یک خودرو از سوی دو گروه سرقت، نه تنها باعث درگیری بین آنها نشد، بلکه منجر به تشکیل باند سرقت‌های سریالی خودرو در پایتخت شد.

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، با توجه به افزایش سرقت خودرو در پایتخت به تمامی پایگاه‌های پلیس آگاهی در پایتخت اعلام شد که تیم‌های ویژه‌ای را برای شناسایی و دستگیری این سارقان تشکیل دهند. بدین ترتیب با تلاش شبانه روزی سرانجام کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی موفق شدند اعضای این باند 12 نفره را در اطراف تهران شناسایی و همزمان در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کنند.
سرهنگ علی عزیزخانی، رئیس پایگاه هشتم پلیس آگاهی به  «ایران » گفت: اعضای این باند، اغلب خودروهای ایرانی را که سیستم دزدگیر و ایمنی بالایی نداشتند، به سرقت برده یا  خودرو را اوراق می‌کردند، یا پس از سرقت لوازم داخل خودرو، آنها را کنار خیابان رها می‌کردند. اعضای این باند بالای 50 فقره سرقت در کل سطح تهران داشتند و تعداد زیادی از اعضای این باند افرادی سابقه‌دار هستند.
 گفت‌وگو با سردسته باند
با اعضای این باند چطوری آشنا شدی؟
چند ماه قبل من و همدستم  به سراغ یک خودرو رفتیم که قفل فرمان و دزدگیر نداشت؛ در همین موقع متوجه شدیم دو نفر دیگر هم قصد سرقت همان خودرو را دارند همین موضوع باعث آشنایی و دوستی بین ما شد و از همان شب من و دوستم هم به باند 10 نفره آنها اضافه شدیم.
شیوه سرقت‌هایتان چه بود؟
با سوئیچ در ماشین را باز می‌کردیم و لوازم داخل خودرو را به سرقت می‌بردیم. البته از زمانی که با اعضای این باند آشنا شدیم، خودرو هم سرقت می‌کردیم.
سوئیچ را از کجا می‌آوردید؟
یک سوئیچ پراید مدل پایین داشتم که با آن در هر خودروی پراید مدل پایینی را باز می‌کردیم. اوایل خودروها را سرقت می‌کردیم و چند محله آن طرف‌تر  وسایل داخلش را سرقت و رهایش می‌کردیم. اما بعد از آشنایی با این باند جدید، خودروهای سرقتی را دیگر رها نمی‌کردیم و آنها را به یکی از اعضای باند می‌دادیم و او خودرو را اوراق می‌کرد.
هر ماشین را چقدر می‌فروختید؟
پراید مدل 80 را سه میلیون تومان می‌فروختیم. لوازم داخل خودرو را هم خیلی ارزان می‌فروختیم، فقط در حد اینکه خرج موادمان دربیاید. مثلاً یک ضبط 2 میلیون تومانی را 300 هزار تومان می‌فروختیم .
چرا سارق شدی؟
سرقت را از زندان یاد گرفتم به خاطر دعوا افتادم زندان و آنجا آموزش‌های لازم را دیدم. از زندان که بیرون آمدم، کسی به یک سابقه‌دار کار نمی‌داد و از طرفی هم به خاطر داغ از دست دادن همسرم معتاد شدم. یکی دیگر از عوامل بدبختی‌هایم مواد بود.
روزی چند سرقت انجام می‌دادی؟
 معمولاً روزی سه تا سرقت می‌کردیم. البته یک روزهایی هم هیچی.