کانال تلگرام ایران جیب
مدیران خودرو 777
مدیران خودرو 777
لست سکند تور مسافرتیلست سکند تور مسافرتی

نرم افزار حسابداری پارمیسنرم افزار حسابداری پارمیس

خاطرات خواندنی علم الهدی


کد خبر : ۴۲۸۵۵سه شنبه، ۱۶ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۷:۵۴۶۱۸ بازدید

ضمیمه روایت امروز روزنامه قدس در گفتگویی خواندنی با آیت الله علم الهدی به مرور خاطرات او پرداخته است که بخش هایی از آن را به نقل از ...

ضمیمه روایت امروز روزنامه قدس در گفتگویی خواندنی با آیت الله علم الهدی به مرور خاطرات او پرداخته است که بخش هایی از آن را به نقل از سایت فردا نیوز برایتان نقل می کنیم:

• یک روز آیت الله مهدوی کنی ما چهارده نفر(کمیته) را خدمت حضرت امام(ره) بردند. بعضی‌ها شروع به گله، شکوه و اظهار ناراحتی کردند. جمع‌بندی این گلایه‌ها و شکواییه‌ها این بود که ما رفتیم حوزه درس خواندیم و زحمت کشیدیم تا مسجد، محراب و منبر را اداره و مردم را ارشاد و تربیت کنیم. نیامدیم که قاچاق‌فروش و چاقوکش بگیریم و تفنگچی‌گری کنیم، چون در کمیته عده‌ای تفنگچی دور و برمان داشتیم. مسائل تروریستی، درگیری با منافقین و موضوعاتی از این دست هم مطرح بود. حرفشان این بود که اصلاً چه شد انقلاب به اینجا رسید که ما را از ماهیت‌مان خارج کند و در این مسیر سوق بدهد. وقتی حرف‌های آقایان تمام شد امام(ره) شروع به صحبت و از اینجا آغاز کردند که آن زمانی که در پاریس بودم فکر می‌کردم اگر این انقلاب به پیروزی برسد یک عده آدم‌های متدین داریم که کشور را اداره کنند. ما هم به حوزه می‌رویم و درسمان را می‌دهیم و کار ارشادی‌مان را در مساجد و منابر دنبال می‌کنیم. منتهی وقتی به ایران آمدم دیدم آن‌قدر آدم متدین که بتوانند کشور را اداره کنند نداریم. یا نیستند یا اگر هستند متدین نیستند. چندتایی که هستند عرضه اینکه مقابل آمریکا بایستند و حکومت کنند ندارند. لذا خودم حوزه و همه چیز را رها کردم و به تهران آمدم و شما هم باید حوزه را رها و کشور را اداره کنید. ما مردم را در عرصه‌ای قرار داده‌ایم و باید پای این مردم بایستیم و چاره‌ای هم نداریم. باید مردم را اداره کنیم و این وضع را بگذرانیم تا ببینیم چه می‌شود.

• در دانشگاه امام‌صادق(ع) استادی را آوردم که وقتی در اتاقم چای می‌خورد به اکبر آقای قهوه‌چی می‌گفتم استکانش را آب بکش و اصلاً نجس بود، ولی او را به دانشگاه آورده بودیم و درس می‌داد. در عین حال محکم هم مقابلش ایستاده بودیم. بشیریه سر کلاس به دانشجوها گفته بود تا حالا آخوندی به متعادلی و آزاداندیشی فلانی ندیده‌ام که خیلی قشنگ با آدم می‌نشیند حرفش را می‌زند و بحث و فضای باز بحث را حفظ می‌کند.

• در شهری منتشر کرده‌اند بنده ضد فردوسی هستم. هرچه هم گفته‌اند دروغ است. گفته می‌شود شعر فردوسی را روی دیوار نوشته‌اند و بنده گفته‌ام پاکش کنید. در صورتی که تازه بعد از یک هفته بنده فهمیدم بین شهرداری و آستان قدس اختلافی بوده و مسؤولان وقت آستان قدس شعر فردوسی را از دیوار آستان قدس پاک کرده است.در این میان تازه خبرش را شنیدم و چنین دروغی را به بنده نسبت دادند. تا حدی که رئیس‌جمهوری که به اینجا آمد و سخنرانی کرد گفت: «تو ضد ادب و فرهنگ هستی! چرا با فردوسی دشمنی؟»

• دروغ دیگری که نسبت داده‌اند این است که فلان کس گفته است اگر زن‌ها با عرب‌هایی که از عراق می‌آیند مباشرت جنسی کنند ثواب دارد، به‌خاطر اینکه اینها از کربلا آمده‌اند. یا به دروغ حرف‌هایی را به بنده نسبت می‌دهند که مثلاً روزی خدمت آقا مهمان بودم و سفره آماده‌ای مملو از غذا از آسمان پایین آمده است! دروغ‌هایی که از اصل کذب هستند.



اخبار مرتبط

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار هفته

پربحث ترین ها

سایر خبرها