48 درصد از خانوارهاي نيازمند حمايت در استانهاي تهران، اصفهان، خراسانرضوي و خوزستان و فارس هستند و منابع مالي مورد نياز اين خانوارها نيز 65 درصد از كل منابع را به خود اختصاص ميدهد، ضمن اينكه طبق برآوردهاي انجام شده براي مطالعات بازنگري در طرح جامع مسكن خط فقر كلي خانوار با احتساب بعد خانوار مربوط به اين گروههاي درآمدي در سال 1391 در دامنهيي از 7 هزار و 760 هزار ريال تا 10 ميليون ريال در نوسان بوده، اين درحالي است كه اين رقم در سال 1385 از 2 هزار و 160هزار ريال تا 2 هزار و 870 هزار ريال متغير بوده است به اين ترتيب ميتوان گفت كه درصد افراد زير خط فقر در سال 1385 از 20 تا 28 درصد بوده در صورتي اين شاخص در سال 1391 در دامنهيي از 27 تا 32 درصد متغير بوده است.
نتايج مطالعات بازنگري در طرح جامع مسكن نشانگر آن است كه بيش از 48 درصد از ساكنان استان سيستانوبلوچستان جزو دهك اول قرار ميگيرند در صورتي كه اين نسبت در استاني مانند تهران 7درصد است براساس تقابل بين شاخص قيمت و هزينه خانوار ميتوان به برآوردي از نرخ فقر در سطح استانهاي كشور دست يافت. برآورد انجام شده بيانگر آن است كه دامنه و شدت فقر در استانهايي مانند سيستانوبلوچستان بهشدت بالاست، در سال1391 حدود 56 درصد خانوارهاي شهري اين استان زير خط فقر قرار داشتهاند و باتوجه به اينكه نرخ اسكان غيررسمي در اين استان نزديك به 50 درصد است به خوبي ارتباط بين فقر سكونتي و فقر شهري و فقر كلي مشخص ميشود.
در كل توزيع دهكهاي هزينهيي در استانهاي مختلف كشور نشان ميدهد كه:
در استان سيستانوبلوچستان دهك هزينهيي اول 32.7 درصد از كل جمعيت را تشكيل ميدهد كه اين امر بدين معناست كه وضعيت فقر اين گروه از افراد بسيار نامطلوب است.
استان قم با 20.8 و استان ايلام با 19.1 بعد از سيستانوبلوچستان بيشترين خانوارها را در دهك اول هزينهيي دارند. استانهاي البرز، زنجان، تهران و چهارمحالوبختياري بهترتيب كمترين ميزان خانوار را در دهك هزينهيي اول دارند و اين ارقام كمتر از 3درصد است. در استانهاي ايلام، بوشهر، سيستانوبلوچستان و كرمان بهترتيب 21.6، 15.2 و 14.6درصد از خانوارها در دهك دوم هزينهيي قرار دارند.
جمع خانوارهايي كه در سه دهك هزينهيي اول قرار دارند در استانهاي سيستانوبلوچستان و ايلام بهترتيب 58.8 و 58.5 درصد است.
استانهاي قم، بوشهر، گلستان، كرمان و كردستان با قرار گرفتن در رتبههاي سوم تا هفتم بيشترين تعداد جمع خانوارهاي سه دهك هزينهيي اول را دارند.
تجمع فقر در بعضي استانها مانند سيستانوبلوچستان و ايلام كاملا مشهود است، گرچه خط فقر مسكن در اين دو استان تفاوت فاحشي دارند.
در استانهاي تهران، زنجان و چهارمحالوبختياري جمع خانوارهايي كه در سه دهك اول هزينهيي قرار دارند كمترين ميزان است. استان تهران كمترين درصد جمع خانوارهاي سه دهك اول را دارد، بدين معنا نيست كه اين استان كمترين مشكل مربوط به فقر مسكن را دارد. اين درصد نسبت به جمعيت اين استان بالاست و باتوجه به خط فقر مسكن استان تهران كه بالاترين رقم در ميان استانهاي كشور است، حل مشكلات مسكن در اين استان را دشوار ميكند.
تهران، سيستانوبلوچستان در صدر خط فقر مسكن
براساس شاخص كيفيت و با تحليل پارهيي از شاخصهاي مرتبط، همچون فضاي سرانه حداقل و امكانات حداقل ميتوان معادل حداقل مسكن و ارزش استيجاري آن را در هر استان محاسبه كرد و خانوارها و افرادي را كه هزينه اجاره يا هزينه مسكن آنها كمتر از اين مقدار است بهعنوان افراد زير خط فقر مسكن محسوب كرد، براساس تجزيه و تحليل حاصل از اطلاعات موجود:
خط فقر مسكن در استان تهران براي يك نفر در هر سال برابر با 15ميليون ريال است. اين بدين معناست كه اگر يك نفر نتواند ماهانه 1.33ميليون ريال براي يك ماه پرداخت كند از مسكن مناسب براي سكونت برخوردار نيست.
بهعبارت ديگر، يك خانوار چهار نفري ساكن در استان تهران براي داشتن يك مسكن حداقلي بايد ماهانه 5.33ميليون ريال (533هزار تومان) براي تامين مسكن پرداخت كند در غير اين صورت، اين خانوار زير خط فقر مسكن قرار دارد يا مسكن مناسبي براي سكونت ندارد.
بعد از استان تهران، خط فقر مسكن در استان هرمزگان بالاترين مقدار 14ميليون ريال را در ميان استانهاي كشور دارد.
استانهاي البرز با خط فقر مسكن 11.5 و سيستانوبلوچستان با خط فقر مسكن 9.6ميليون ريال در سال در رتبههاي بعدي خط فقر مسكن قرار دارند.
كمترين ميزان خط فقر مسكن مربوط به استان ايلام و برابر است با 2.84ميليون ريال در سال است.
سرانه فقر مسكن در استان سيستانوبلوچستان و استان هرمزگان بالا و اختلاف فاحشي با ساير استانهاي كشور دارد كه نشان ميدهد وضعيت فقر مسكن در اين دو استان نامساعد و رفع اين فقر نيازمند منابع مالي فراواني است. مشكل اين دو استان وقتي تشديد ميشود كه سرانه خط فقر مسكن اين دو استان بعد از تهران در ميان استانهاي كشور بالاترين مقدار را دارد. درصد خانوارهاي فقر از نظر مسكن در استان بوشهر 36درصد، كرمان 33درصد و در استان خوزستان برابر با 31درصد است كه به اين استانها اولويتي براي سياستگذاري براي رفع فقر مسكن ميدهد.
حجم گروههاي در اولويت حمايت
حجم گروههاي در اولويت حمايت بيانگر حجم كل افرادي است كه از نظر سكونتي فاقد استانداردهاي مناسب هستند. بسياري از اين افراد مالك واحد مسكوني خود هستند و تنها اقدام مناسب براي آنها ارتقاي تدريجي شرايط سكونتي و مسكن آنهاست اما براي برنامهريزي نيازمند اولويتهايي هستيم و اصولا هر برنامهيي بايد بر مبناي اولويتبندي تهيه و تنظيم شود به همين دليل در اين قسمت سعي ميشود برآوردي از ميزان نياز به حمايت از نيازمندترين گروههاي درآمدي را به دست آوريم. بر اساس مطالبي كه تاكنون گفته شد، نخستين و اصليترين اولويت با خانوارهاي واقع در دهكهاي اول تا چهارم درآمدي هستند كه مالك واحد مسكوني نبوده و در عين حال به دليل بالا بودن هزينه اجاره، مجبورند براي حفظ سكونت خود از حجم هزينههاي انجام شده در مواردي مانند مواد غذايي يا بهداشت خود بكاهند و به اين ترتيب گرفتار دور باطل فقر شوند.
از آنجا كه پرداخت يارانه مسكن يا هرگونه حمايت بخش عمومي از مسكن خانوارهاي كم درآمد بايد تنها به پوشش شكاف بين توان مالي خانوار و هزينه تهيه مسكن منحصر شود، نياز است كه توان مالي خانوار كه شامل پساندازهاي گذشته و آتي وي به دقت بررسي و برآورد شده و درنظرگرفته شود.
بانكها تامينكننده 31 درصدي هزينه خريد
با مدل كردن نرخ پسانداز براي دهكهاي درآمدي اين فرصت پيش ميآيد كه به مطالعه تاثير سياستهاي اقتصادي بر نرخ پسانداز و به دنبال آن محاسبه يارانه مسكن مورد نياز پرداخت. رشد اقتصادي خصوصا هنگامي كه سهم بيشتري از منافع حاصل از آن نصيب فقرا شود به عنوان راهحل نهايي و بلندمدت فقر يا اينكه به تحليل اوليه اثر رشد اقتصادي بر ميزان اضافه شدن به حجم نيازهاي خانوار در سالهاي آتي پرداخت كه به اين امر در طراحي مدل كلان اقتصادي پرداخته ميشود. براي انجام محاسبات لازم درخصوص پاسخ به سوالات فوق فروض زير مد نظر قرار گرفتهاند:
خانوار تنها ميتواند 80 درصد از پسانداز خود را به امر تهيه مسكن اختصاص دهد.
منبع بازپرداخت وام مسكن براي مستاجران، پسانداز جاري و مبلغي است كه اينك به عنوان اجاره ميپردازند.
وام مسكن 20 ساله با نرخ 14درصد به متقاضيان پرداخت ميشود.
مبلغ رهن + ارزش اتومبيل+ذخيره پسانداز (10 برابر پسانداز سالانه) ثروت خانوار را تشكيل ميدهند.
مسكن حداقلي 52 متر مساحت دارد.
محاسبات نشان ميدهد كه پساندازهاي آتي كم درآمدترين خانوارهاي غير مالك حداكثر31درصد از قيمت يك واحد 56 متري را ميتوانند، تامين كنند. به عبارت ديگر در صورتي كه نظام بانكي كشور وامي كه بازپرداخت اقساط ماهانه آن در توان اين خانوارها باشد در اختيار آنها قرار دهد، اين وام تنها معادل 31 درصد از قيمت يك واحد 50 متري در محل سكونت خانوار خواهد بود اين نسبت با افزايش درآمد و پسانداز افزايش مييابد اما تنها دهك دهم است كه ميتواند تنها با اتكا به درآمدهاي آتي خود صاحبخانه شود البته اين امر مشروط به وجود نظامي كارا در پرداخت اعتبار خريد مسكن است، مالكان نيز براي نوسازي مسكن خود نياز به منابع مالي دارند كه همانند غيرمالكان اين منابع ميتواند از طريق داراييهاي خانوار، وام و يارانه تامين شود اما مالكان از يك سو بهدليل عدم پرداخت اجاره توان پسانداز بيشتر و دريافت وام بيشتري دارند و از سوي ديگر بهدليل مالك زمين بودن نياز كمتري نيز به منابع مالي دارند.
متوسط منابع مالي موجود هر دهك درآمدي براي تهيه مسكن مناسب از جمع متوسط وام، متوسط پسانداز گذشته، متوسط مبلغ رهن در صورت مالك نبودن و متوسط ارزش خودرو به دست آمده است، برهمين اساس يك خانوار شهري در سال1380 با احتساب پسانداز خانوار و وام بانك توانايي تامين يك واحد مسكوني 78 متر مربعي را داشته است، اما اين نسبت در سال 1385 به حدود 66 مترمربع و بر اساس برآوردهاي به عمل آمده به 59 مترمربع در سال 1390 كاهش يافته است.
نتايج بررسي اين شاخص در دهكهاي درآمدي نشانگر آن است كه كاهش ميزان اين شاخص در 6دهك درآمدي كه در برگيرنده گروههاي كم در آمد است از شدت بيشتري برخوردار بوده است. براي برآورد بهتر، توان اقتصادي متشكل از دو عنصر پسانداز و توان دريافت وام يا به عبارت بهتر توان بازپرداخت اقساط وام در نظر گفته شده است. نرخ پسانداز كه حاصل برآورد الگوي اقتصادسنجي پسانداز و داراييهاي بادوام به عنوان پسانداز است، برآورد شده است. اين برآورد پسانداز سالانه بر اساس متوسط سابقه كار افراد شاغل در خانوار كه ارقامي از 10 تا 13سال را شامل ميشود، محاسبه شده است. بر اساس برآوردهاي انجام شده متوسط پسانداز 680 ميلون ريال بوده كه در دامنهيي از 6 تا 4608 ميليون ريال در نوسان بوده است، اما براي محاسبه توان دريافت وام فرض شده كه وام مسكن با نرخ 14 درصد و در دوره 20 ساله به متقاضيان پرداخت شود در مقابل ميزان يا درصد قابل پرداخت اقساط وام از حاصل جمع سهم هزينه مسكن و نصف نرخ پسانداز نقدي و غير نقدي در نظر گرفته شده است با اين فروض ميزان وام قابل دريافت دهكهاي مختلف درآمدي محاسبه شده است براساس نتايج حاصله متوسط توان دريافت وام 630 ميليون ريال است كه از22 ميليون تومان تا 637 ميليون تومان در نوسان بوده است.
حال ميتوان از ارقام فوق يارانه مورد نياز و حجم جمعيت نيازمند حمايت را محاسبه كرد بر اساس اين ارقام بيش از 2.5 ميليون خانوار دهكهاي اول تا چهارم كه مالك نيستند نيازمند حمايت اوليه هستند كه اگر سرانه فضاي مسكوني 15 مترمربع و مساحت متوسط واحد مسكوني 52مترمربع بهعنوان مسكن حداقل در نظر گرفته شود و قيمت متوسط هر مترمربع 15 ميليون ريال در نظر گرفته شود، حجم كل يارانه مورد نياز براي رفع نيازمنديهاي اين جمعيت 1020 هزار ميليارد ريال خواهد بود.