به گزارش اندیشکده استیمسون، هدف قرار دادن مداوم رهبران ارشد حزبالله توسط اسرائیل و حملات تلافیجویانه بین اسرائیل و ایران، ادامه فرسایش سیاست خط قرمز است که دههها در منطقه شناخته شده بود.
تنها چند خط باقی مانده که میتوان از برخی از خطرناکترین آنها عبور کرد؛ حملات اسرائیل به تاسیسات هستهای و زیرساختهای اقتصادی حیاتی ایران و انتقامگیری ایران علیه زیرساختها و شهرهای حیاتی اسرائیل از جمله این خطوط قرمز است که جنگ را وارد مرحله جدید و حتی خطرناکتری میکند.
بعید است اسرائیل حملات خود به لبنان و سوریه را تا زمانی که به هدف خود دست نیابد، متوقف کند. حزبالله و ایران تسلیم نخواهند شد.
نتانیاهو خوشبین به نظر میرسد و به دنبال پیروزی کامل است و بار دیگر رویای ایجاد یک «خاورمیانه جدید» را در سر میپروراند که دسترسی ایران را به حداقل میرساند و اتحاد پایدار با کشورهای عربی سنی ایجاد میکند.
با این حال، اگر تاریخ منطقه یک چیز را به ما یادآوری کند، این است که خطر بیش از حد استراتژیک است. دکترین دفاعی رو به جلوی ایران که طی چهار دهه پرورش یافته نیز با لحظهای از حساب و کتاب مواجه است.
ایران و حزبالله هنوز از تمام سلاحهای پیشرفتهای که در اختیار دارند استفاده نکردهاند و هنوز هم میتوانند صدمات قابل توجهی به اسرائیل وارد کنند.
در نتیجه «پینگپنگ موشکهای بالستیک» بین ایران و اسرائیل، خطرات بسیار زیادی از طریق اشتباهات محاسباتی و آسیبهای ناخواسته با عواقب جدی برای همه به همراه خواهد داشت.
متحدان حوثی ایران میتوانند به اخلال در تجارت و کشتیرانی در دریای سرخ ادامه دهند که عواقبی برای اقتصاد جهانی خواهد داشت.
در نهایت، با ترور رهبران حزبالله و تضعیف آن، ایران ممکن است به فکر تغییر دکترین بازدارندگی خود باشد. تحولی که منطقه را بیشتر بیثبات میکند و مسابقه تسلیحات هستهای منطقه را تشدید میکند.
آنچه در انتظار منطقه است، آینده مبارکی نیست که نتانیاهو آن را تصور میکند، بلکه اسرائیلی است که درگیر جنگی بیپایان است، با انزوای جهانی بیشتر مواجه شده و ایالات متحده را با خود به این درگیریها کشانده است./ دنیای اقتصاد