كشاورزي را در تاريخ عامل يكجانشيني دانستهاند و فلات ايران نيز يكي از نخستين مهدهاي تمدن و يكجانشيني بوده است. با اين همه اما اين عنصر اساسي تمدني در اين سالها به دليل بحران آب و خشكساليهاي پياپي، مدام به حاشيه رفته و از پتانسيلهايش كاسته شده است تا آنجا كه حتي عدهيي معتقدند در ايران به دليل كمبود آب اساسا نبايد كشاورزي صورت بگيرد. از سوي ديگر اما ايران تقريبا همواره يكي از 10توليدكننده بزرگ كشاورزي در جهان بوده و بيش و كم قادر به تامين امنيت غذايي خود و نيز صادرات محصولات كشاورزي هم بوده است.
به گزارش تعادل، مصاحبه پيش رو با دكتر بهاءالدين نجفي، استاد اقتصاد كشاورزي دانشگاه شيراز محملي است براي بحث پيرامون نسبت كشاورزي و اقتصاد در ايران. نجفي معتقد است نبود بازاريابي مناسب براي صادرات محصولات كشاورزي ايران اصليترين عامل در كوچك بودن سهم صادراتي اين محصولات از مبدا ايران است. استاد اقتصاد كشاورزي دانشگاه شيراز افزون بر اين معتقد است كه ايران ميتواند با بهبود شيوههاي توليد كشاورزي با وجود بحران آب به كشاورزي ادامه دهد.
آقاي دكتر نجفي، برخي آمارها حكايت از آن دارد كه صادرات محصولات كشاورزي درحال حاضر چيزي حدود يك چهارم از صادرات غيرنفتي ايران را تشكيل ميدهد. به نظر شما كشاورزي در ايران تا چه حد ظرفيت گسترش دارد و آيا ميتوان به افزايش سهم آن از صادرات محصولات غيرنفتي اميدوار بود؟
كشاورزي ميتواند سهمي بسيار بيشتر از آنچه تاكنون در اقتصاد ايران داشته ايفا كند اما بايد توجه داشت كه صادرات محصولات كشاورزي از مبدا ايران عمدتا به شكل سنتي و در مورد محصولاتي صورت گرفته كه ايران به صورت تاريخي در توليد و صادرات آنها مزيت نسبي داشته است، مثلا محصولاتي مانند پسته و زعفران. از طرف ديگر هميشه بازارهاي سنتي هم براي اين محصولات صادراتي ايران وجود داشته است. از طرف ديگر صادرات كشاورزي ايران هم در سالهاي اخير رونق نسبتا خوبي گرفته است براي مثال ميتوان به صادرات ميوه و سبزيجات به شيخنشينهاي حاشيه خليج فارس اشاره كرد.
فكر ميكنيد چه راههايي پيش پاي ايران وجود دارد تا بتواند صادرات محصولات كشاورزياش را افزايش بدهد؟
همانطور كه عرض كردم، ما عمدتا به دليل مزيت نسبي سنتيمان در برخي محصولات بوده كه توانستهايم همين حد فعلي از صادرات را هم داشته باشيم. به طور كلي هم اگر بتوانيم محصولاتمان را به طريقي صادر كنيم كه ارزشافزوده بالاتري نصيب كشور شود و در واقع ارزآوري بيشتري هم براي كشور صورت بگيرد، ميتوانيم اميدوار به افزايش سطح صادرات محصولات كشاورزي در كشور باشيم. ما پتانسيلهاي صادراتي بالايي داريم اما موانع و مشكلاتي وجود داشتهاند كه جلو گسترش صادرات محصولات كشاورزي ما را گرفتهاند. ايران كشور گستردهيي است و تنوع آب و هوايي حيرتانگيزي دارد و اينها ازجمله مواردياند كه در توانايي صادراتي يك كشور در زمينه كشاورزي موثرند. من معتقدم مساله و مشكل اصلي ما در مورد صادرات اين است نتوانستهايم آنچنان كه بايد بازايابي مناسبي براي محصولات كشاورزيمان داشته باشيم. افزون بر اين ما در مورد بستهبندي هم هميشه بسيار سنتي و ضعيف عمل كردهايم و شيوههاي توليدمان هم از فناوري فاصله داشتهاند. براي مثال اگر ما بتوانيم فقط در يك محصول مانند خيار، به كشت گلخانهيي رو بياوريم، ميتوانيم هم بازار داخلي را تامين كنيم و هم صادرات داشته باشيم و در عين حال به دليل صرفهجويي در مصرف آب، ارزشافزوده بالاتري هم نصيب كشورمان خواهد شد. فقط هم اين نيست، ايران ميتواند در زمينه صادرات محصولات كشاورزي ارگانيك هم حرفي براي گفتن داشته باشد و از اين طريق هم ارزآورياش را در اين زمينه افزايش بدهد. در واقع اگر بخواهم خلاصه كنم، بايد بگويم ما ميتوانيم انتظارات بيشتري از صادرات محصولات كشاورزي از مبدا ايران داشته باشيم اما تنها به اين شرط كه بتوانيم شيوههاي توليد و بازاريابيمان را دگرگون كنيم چراكه در غير اين صورت ما حتي از نظر منابع در دسترس هم دچار مشكل خواهيم شد. ايران كشور به شدت كم آبي است و نميتوان با شيوههاي فعلي كشاورزي را ادامه داد.
رييسجمهور به تازگي به ايتاليا رفتهاند و همانطور كه ميدانيد، ايتاليا ازجمله كشورهايي است كه همكاريهاي خوبي در زمينه كشاورزي با ايران داشته است و علاوه بر اين، اين كشور صاحب فناوري در زمينه كشاورزي هم هست. يكي از وزراي همراه آقاي روحاني در سفرشان به ايتاليا هم اتفاقا وزير كشاورزي بوده و ميتوان حدس زد قراردادهاي خوبي در اين زمينه منعقد شده باشد. فكر ميكنيد همكاري با ايتالياييها در بخش كشاورزي در چه زمينههايي بيشتر به نفع ايران خواهد بود؟
بله حق با شماست، ايتالياييها در زمينه فناوريهاي بخش كشاورزي در دنيا مطرحاند و از سر گرفته شدن ارتباط اقتصادي ايران و ايتاليا را بايد به فال نيك گرفت. من فكر ميكنم از ايتالياييها، فناوري و سرمايه آنها ما بايد بيشتر در بخش فرآوري محصولات استفاده كنيم. البته مطمئنا بهتر اين است كه آنها در داخل خاك ايران سرمايهگذاري كنند تا همزمان بتوان در داخل اشتغال هم ايجاد كرد نه اينكه ما محصولات خام را براي فرآوري به ايتاليا صادر كنيم.
گفته ميشود صنايع تبديلي ايران با ظرفيت پاييني كار ميكنند و در واقع در سالهاي گذشته سرمايهگذاري در بخش صنايع تبديلي به حدي بوده كه از توان توليد كشور در اين بخش هم فراتر رفته است و ما ديگر نيازي به وارد كردن فناوري هم نداريم و فقط سرمايههايي نياز داريم كه بتوانيم از اين صنايع به طور كامل استفاده كنيم. آيا در اين بخش هم ميتوانيم روي سرمايههاي خارجي حساب باز كنيم؟
بله، متاسفانه بخش زيادي از صنايع تبديلي ما با ظرفيتي پايينتر از 100درصد كار ميكنند. اما همه مشكل به خالي بودن بخشي از ظرفيت اين صنايع برنميگردد مثلا ما در تمام طول اين سالها نتوانستهايم آب پرتقالي توليد كنيم كه با نمونههاي مشابه خارجياش قابل مقايسه باشد و واقعا بشود گفت مصرفكننده درحال نوشيدن آب پرتقال است و اين مشكل را نميتوان به خالي بودن ظرفيت صنايع ربط داد. با اين حال اين طور نيست كه ما در زمينه صنايع تبديلي در مورد همه محصولات ضعيف باشيم بلكه در بعضي صنايع تبديلي وضعيت بهتري داريم. براي بهبود وضعيت در اين بخش هم مطمئنا ميتوان روي سرمايه و فناوريهاي خارجي حساب باز كرد.
نكته ديگري كه وجود دارد عدم تطابق استانداردهاي صادراتي ايران و كشورهايي است كه محصولات كشاورزي ايراني را وارد ميكنند. اين مشكل نه فقط در مورد كشوري مثل روسيه كه در صادرات ما به افغانستان هم رخ داد و براي مثال اعلام شد كه مردم اين كشور تمايل ندارند مرغهاي 3-2 كيلويي ايراني را مصرف كنند و مرغهاي كوچكتر 1.5 -1 كيلويي را ترجيح ميدهند.
اين مورد هم از همان مواردي است كه سنگ پيش پاي صادرات در ايران شده است. در مورد محصولات صادراتي ما بايد به استانداردها و وضعيت بازار كشور مقصد توجه داشته باشيم و بدانيم در آنجا براي چه نوع كالاها و محصولاتي تقاضا وجود دارد تا بتوانيم توليد را هم مطابق تقاضا در آن كشورها سازماندهي كنيم. جالب است بدانيد كه مثالها در اين مورد اتفاقا كم هم نيستند، براي مثال يكي از مواردي عدم تطابق استانداردهاي كشورهاي مقصد با استانداردهاي ايران، ميزان استفاده از كودها و سموم شيميايي در محصولات كشاورزي ايراني است. در واقع بسياري از كشورهايي كه از محصولات ما استفاده ميكنند، معتقدند ميزان استفاده از كود و سموم در محصولات ما بسيار بالاتر از حد مجاز است. رعايت استانداردهاي صادراتي در مورد صادرات مواد غذايي بسيار مهمتر از ساير موارد است و اين مساله بارها باعث شده محصولات كشاورزي و غذايي ايراني كه به كشورهاي ديگر صادر شدهاند، برگشت بخورند.