کانال تلگرام ایران جیب
مدیران خودرو 777
مدیران خودرو 777
لست سکند تور مسافرتیلست سکند تور مسافرتی

نرم افزار حسابداری پارمیسنرم افزار حسابداری پارمیس

از شیر مرغ تا جان آدمیزاد ؟


کد خبر : ۱۷۶۳۴چهارشنبه، ۱۱ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۸:۴۷۵۵۷۷ بازدید

بعد از رفتن ناصرالدین شاه به فرنگستان و دیدن جمعه بازار «پاریس» بود که پای پدیده‌ای به نام «جمعه بازار»، به مملکت ما نیز ...
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد ؟از شیر مرغ تا جان آدمیزاد ؟

بعد از رفتن ناصرالدین شاه به فرنگستان و دیدن جمعه بازار «پاریس» بود که پای پدیده‌ای به نام «جمعه بازار»، به مملکت ما نیز باز شد.

نخستین جمعه بازار ایران، در شهر تهران و در مسجدشاه سابق (مسجد امام‌خمینی)، واقع در بازار بزرگ این شهر افتتاح شد. فروشندگان نخستین جمعه بازار ایران؛ اجناس خود را از صبح زود تا اذان ظهر در مسجد شاه پهن می‌کردند و با شیوه‌های تبلیغاتی و بازار گرمی، اجناس عجیب و غریب خود را می‌فروختند. بعد از مسجدشاه، «تکیه دولت»، محل برپایی جمعه‌بازار شد.


پارکینگ پروانه 

 پارکینگ خیابان ناصر خسرو واقع در خیابان سعدی جنوبی تهران که به پارکینگ پروانه معروف است؛ این روزها و پس از گذشت سالیان سال از عصر قجر! به جمعه بازاری تبدیل شده که برای خودش، اسم و رسمی پیدا کرده و حتی به یکی از جاذبه‌های گردشگری تهران نیز تبدیل شده است. به طوری‌که براساس گفته یکی از مدیران آژانس‌های مسافرتی، بسیاری از راهنمایان گردشگری، زمان مسافرت خود به تهران را بر اساس تقویم برپایی این جمعه بازار، تنظیم می‌کنند. اما جمعه‌بازار به شکل و شمایل امروزی، در پارکینگ ناصرخسرو (سعدی جنوبی) شکل گرفت و از سال ۱۳۸۰ به بعد، پارکینگ معروف «پروانه»، در روزهای جمعه، تغییر کاربری داده و جمعه‌بازار جدید نیز در آنجا شکل گرفته است. براساس استناد به همه گزارش‌های موجود در این زمینه، به این نتیجه می‌رسیم که جمعه بازار پارکینگ پروانه، نسبت به جمعه بازار ناصرخسرو، از شرایط مناسب‌تری برخوردار بوده و به مصداق یک جمعه بازار واقعی، نزدیک تر است.

 

بازاری در قد و قامت یک نشان (برند)

اینجا بازار هیاهو برای هیچ است. بازار سکوت و فریاد. بازار نو و کهنه. اینجا جمع اضداد، جمع است. اینجا، یک آینه زنگار گرفته، به اندازه یک شیشه نگین‌دار با ارزش، برای مشتریان ناز می‌کند. باید آمد و اینجا را که بازار هیاهوهاست، از نزدیک دید. از کنار و روبه‌روی هر فروشنده این بازار که می‌گذری، نمی‌توانی خودت را از دست انرژی‌ها و مغناطیس‌های اشیا برهانی و برای چند ثانیه‌ای هم که شده، دلت را به دریای تماشا نزنی. کسی چه می‌داند؟ شاید روزی و روزگاری، مادر بزرگ هرکدام از ما، در برابر همین آینه‌های زنگار گرفته و قدیمی، خودش را در جشن ستاره شدنش، زیبا کرده باشد! کسی چه می‌داند؟! 

ظروف عتیقه، وسایل ساخته‌شده از چوب‌های جنگلی، زیورآلات دست‌ساز قدیمی و جدید، صنایع‌دستی ساده و ارزان، فرش و گلیم‌های گران قیمت، همه و همه در ویترینی به وسعت یک پارکینگ، خود نمایی می‌کنند. خوبی جمعه بازار به همین است که یک عالمه منظره را یک جا به چشمان بازدیدکنندگان و خریداران تقدیم می‌کند. مثل همین جمعه بازار خودمان که حالا دیگر برای خودش، به اندازه کاخ موزه‌های کشورمان و شاید هم بیشتر، بازدیدکننده دارد. اینجا تماشاخانه اشیا است. اینجا چیزی نیست که دنبالش بگردی و پیدا نکنی. فقط باید حواست باشد که مبادا خودت را در ازدحام این همه هیاهو گم کنی و تا رویت را برگردانی، ببینی که چوب حراج خورده‌ای و در سبد کسی یا کسانی، به جایی می‌روی که نمی‌دانی کجاست. اینجا بد جور شبیه دنیاست.


حجره‌هایی که بوی «علی حاتمی» می‌دهند

یکی از بازدیدکنندگان این بازار، خانم جوانی است که شیفته تاریخ است. او به روزنامه صمت می‌گوید: اینجا بوی تاریخ می‌دهد. بوی اصالت. به قول آن سریال تلویزیونی، بوی معصومیت از دست رفته. من اهل گرگانم و هر هفته برای نفس کشیدن در این جمعه بازار، با ماشین شخصی خودم، به تهران می‌آیم و از تماشای این همه زیبایی تاریخی، به وجد می‌آیم. 

وی می‌افزاید: اگر هفته‌ای نیایم، انگار گم شده‌ای دارم. اینجا مرا به یاد روزهایی می‌اندازد که هنوز به دنیا نیامده بودم. این جمعه بازار، بهترین و کامل‌ترین مجموعه تفریحی برای کسانی از قبیل من است که به هر شکلی، دنبال خودشان می‌گردند. باور کنید من برای خرید به اینجا نمی‌آیم. نه برای اینکه توان مالی ندارم. شرایط مالی من خوب است، اما تماشای این اجناس قدیمی که یادآور تاریخ است، بیش از خریدن آنها به من لذت می‌بخشد. من فکر می‌کنم که در یکی از فیلم‌های زنده‌یاد علی حاتمی حضور دارم. حجره‌های اینجا بوی علی حاتمی می‌دهند. 

آقا غلام، برای کسانی که مشتری یا علاقه‌مند پروپاقرص جمعه بازار خیابان سعدی جنوبی هستند، نام آشنایی است. او که سال‌هاست معتمد همه غرفه‌ها و حجره‌های جمعه بازار پایتخت است، به خبرنگار ما می‌گوید: اینجا برای من، پر از خیر و برکت بوده. چون که از اعتماد مردم و غرفه‌داران نسبت به خودم، لذت می‌برم. من برای این اعتماد، ریاضت کشیده‌ام و امروز بین همه این بازدیدکننده‌ها، از هر شهر و کشور و ملیتی که باشند، دوستان زیادی دارم.

آقا غلام می‌افزاید: جمعه بازار یعنی نمایشگاهی از همه چیز. از لباس‌های مختلف و گران‌قیمت. از پیراهن‌های بسیار ساده که حتی بدون الگو دوخته شده‌اند. اینجا فروش عتیقه از قبیل گرامافون‌های میلیونی، صفحات موسیقی قدیمی، ظرف‌های معمولی و عتیقه مثل سماور و سینی، مجموعه‌های گران‌قیمت سکه، لاله و جاشمعی‌های قدیمی و صندلی‌های لهستانی، بخشی از جذابیت‌های جمعه‌بازار است. ولی از نظر من، تماشایی‌ترین قسمت جمعه بازار، همین آدم‌ها هستند که با یک عالمه عشق و حتی با جیب خالی، برای تفریح کردن، این پارکینگ را انتخاب می‌کنند. 

وی می‌گوید: من فکر می‌کنم وقت آن رسیده است که مسئولان، برای ساماندهی گردشگران داخلی و خارجی و آوردن آنها به این مکان تجاری و فرهنگی و خانوادگی اقدام کنند. واقعا چه جایی بهتر از اینجا می‌تواند باشد که در یک روز تعطیل، خانواده‌ها را برای تماشا و خرید، دور هم جمع کند؟

این معتمد جمعه بازار تاکید می‌کند: بسیاری از اجناس عرضه‌شده در این بازار یک‌روزه، همان اجناسی هستند که شاید بیشتر ما دنبال‌شان باشیم و می‌توانیم با کمی چرخ‌زدن و جست‌وجو، اجناس مورد نظر خودمان را در میان آنها پیدا کنیم. روزهای جمعه که بیشتر مغازه‌ها تعطیل هستند، جمعه بازار تهران محلی برای خرید و فروش هر چیزی است.

 

سه‌شنبه‌هایی که از جمعه، تعطیل‌ترند! 

سه‌شنبه بازار و جمعه بازار حکیمیه تهران نیز برای خودش برو و بیایی دارد. هرچند به گفته فروشندگان و بساط پهن‌کن‌های مرکز خرید حکیمیه، که محل برگزاری این بازارهاست. سه‌شنبه بازار حکیمیه، چیز دیگری است و از رونق بهتر و بیشتری برخوردار است. 

البته ما نیز این دیدگاه را تایید می‌کنیم. برای اینکه بعد ازظهر یکی از جمعه‌ها، برای تهیه گزارش به جمعه بازار حکیمیه، واقع در خیابان سازمان آب این محله رفتیم و با تعداد اندکی از غرفه‌داران و فروشندگان و خریداران مواجه شدیم. یکی از فروشندگان این جمعه بازار به خبرنگار صمت این‌گونه گفت: ما هنوز متوجه نشده‌ایم که دلیل استقبال مردم محله حکیمیه از سه‌شنبه‌بازار در مقایسه با جمعه بازار چیست؟ با اینکه جمعه روز تعطیل است و مردم وقت آزاد برای گردش و خرید دارند، اما انگار برای مردم حکیمیه، سه‌شنبه‌ها تعطیل‌تر از روز جمعه است. شما اگر روز سه‌شنبه که یک روز کاری است به اینجا سر بزنید، با هجوم جمعیت مواجه می‌شوید و نمی‌توانید حتی به راحتی عکس بگیرید! با این حال، ما جمعه‌ها با درآمد کم بساط می‌کنیم تا همین تعداد کمی که برای خرید به اینجا می‌آیند نیز، دست خالی به خانه برنگردند. این فروشنده اضافه می‌کند: در سه‌شنبه بازار حکیمیه، هر چیزی که به ذهنتان خطور می‌کند عرضه می‌شود و به فروش می‌رسد. از وسایل دست‌دوم تا وسایل نو و جدید. از اشیایی که به قول خود فروشندگان از عهد دقیانوس است تا کفش اسکی مد روز! در میان وسایل، لوازم و ظرف و ظروف عتیقه، صنایع‌دستی، زیورآلات دست‌ساز قدیمی و جدید مانند بدلیجات و فرش و گلیم هم خرید و فروش می‌شود. یعنی بازار اینجا، فقط برای فروش نیست، بلکه برای خریدن اجناس فروشندگان نیز هست... 

اگرچه در گذشته، یک یا دو روز از هفته به برگزاری این بازارچه‌ها آن هم در حاشیه مناطق مسکونی، اختصاص می‌یافت اما اکنون فروشندگان این بازارچه‌ها، هر روز را در یک نقطه از شهر بزرگ تهران یا حاشیه‌های آن سپری می‌کنند و هر روز برای خود، این کسب‌وکار را ادامه می‌دهند. یکی از کسبه و صاحبان ملک بازار خرید حکیمیه نیز به خبرنگار صمت می‌گوید: برخی نقاط شهر تهران، در برگزاری این بازارچه‌های روزانه، به یک نشان(برند) تبدیل شده‌اند. نشان(برند)ی که همه مردم تهران از سراسر نقاط شهر برای خرید از آنها، روانه این نقطه خاص می‌شوند و تلاش دارند که خریدهای مناسب خود را با قیمت مناسب، از این بازارچه‌های روزانه یا به اصطلاح جمعه‌بازار تامین کنند. ما هنوز به آن مرتبه نرسیده‌ایم ولی در مسیر رسیدن به این جایگاه قدم برمی‌داریم.


جمعه بازار، قرارگاه بی‌قراران 

در جمعه بازارهای تهران شاهد حضور خانم‌های میانسال و تعدادی فروشنده شهرستانی که با لباس‌های محلی برای همان چند ساعتی از روز جمعه، به تهران آمده‌اند تا لباس‌های دست‌دوز خودشان را عرضه کنند، هستیم. در این بازارها، بیشتر فروشندگان چند سالی است غرفه دارند و در حرفه خود، به شهرت هم رسیده‌اند. تعداد زیادی از خریداران، دختران و پسران جوانی هستند که ظاهرشان به اهالی هنر شبیه است و حال و هوای باحالی دارند. جمعه بازارها، قرارگاه بی‌قراران هستند. بی‌قراران هنر و تاریخ و البته عاطفه! در این بین، تعداد زیادی گردشگر نیز سری به جمعه بازار می‌زنند و اغلب سراغ خرید صنایع‌دستی، رومیزی‌های کارشده و عتیقه‌ها می‌روند. یکی از بزرگترین مشکلات جمعه بازارها، نبود اتاق برای پوشیدن و اندازه گرفتن (اتاق پرو) است. از آنجا که امکان تعویض وجود ندارد، مشتریان مجبورند لباس‌ها را از روی لباس‌های خودشان اندازه بگیرند. گروهی هم هستند که بدجور دل به دریا می‌زنند و برای اندازه گرفتن لباس، تمام فضای جمعه بازار را، اتاق پرو قلمداد می‌کنند و دیگر خودتان حدس بزنید که چه صحنه‌هایی در این گوشه از شهر، خلق می‌شود!



اخبار مرتبط

دیدگاه ها

افزودن دیدگاه


  • نظرات غیر مرتبط با موضوع خبر منتشر نمی شوند.
  • نظرات حاوی توهین و افترا منتشر نمی‌شوند.
  • لطفاً نظرات خود را به صورت فارسی بنویسید.
نام:
پست الکترونیک:
متن:

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار هفته

پربحث ترین ها

سایر خبرها