نميتوان به طور دقيق گفت كه صدا وسيما هر سال از آگهيهاي تبليغاتي چقدر درآمد دارد گرچه برآوردهاي مختلفي در اين باره وجود دارد. پخش آگهيهاي تبليغاتي بيشمار با تعرفههاي بالا به خودي خود خبر از درآمدهاي نجومي در اين بخش ميدهد. در همين خصوص بود كه هنگام پخش بازيهاي جام جهاني فوتبال در سال گذشته، درآمد صداو سيما از پخش اين بازيها به صورت گسترده خبرساز شد.
در آن زمان اعلام شد كه شبكه يك سيما تنها از محل پخش اين بازيها حدود 200ميليارد تومان درآمد كسب كرده است. اين درحالي است كه مسوولان صداوسيما همواره از كسري بودجه و كمبود منابع مالي نالان هستند و براي افزايش بودجه به دولت فشار ميآورند.
تبليغ كالاها و اجناس مختلف از تلويزيون كه در سالهاي نخست بعد از انقلاب محدود شده بود در دهه 60 جاني دوباره پيدا كرد و تنها به قبل از شروع سريالهاي دو شبكه محدود ميشد. اما حالا پخش آگهيهاي تبليغاتي چه از لحاظ زمان پخش و چه از بعد نوع آگهي كاملا تغيير كرده و بيشباهت به شبكههاي ماهوارهيي نيست. از تبليغ جواهرات گرفته تا چيس و پفك و آموزشگاههاي تحصيلي كه به صورت تيزر و زيرنويس مرتب روي صفحه تلويزيون نمايش داده ميشود و اين تبليغات تا جايي ادامه مييابد كه نشستن پاي برنامههاي سيما را براي بسياري از تماشاگران كسالتبار ميكند.
اما اين سوال مطرح است كه پخش اين حجم از آگهي، كداميك از طبقات اجتماعي كشور را هدف قرار داده است؟! بيشترين مخاطبان سيما را افراد طبقه متوسط و پايين تشكيل دادهاند اما آيا اين طبقات قدرت خريد كالاهاي تبليغاتي تلويزيون را دارند؟
به گفته حسين راغفر، استاد دانشگاه الزهرا خانوارهاي با درآمد زير 2ميليون و 500 هزار تومان در ماه زيرخط فقر قرار دارند. درآمد طبقه متوسط هم هرچند دقيقا مشخص نيست اما به اختلاف چشمگيري با اين ميزان ندارد. طيف وسيع مخاطبان تلويزيوني هم افراد اين دو طبقه هستند و دهكهاي بالا هم با وجود تفريحات متعدد و متنوع علاقه چنداني به برنامههاي سيما ندارند. بنابراين به نظر نميرسد اين حجم از تبليغات تلويزيوني هدفگيري درستي داشته باشد و با اين ميزان درآمد مخاطبان كالاهاي جورواجور تبليغ شده در سيما در سبد كالايي آنها جايي ندارد.
رسانه ملي يا بنگاه اقتصادي؟!
آنچه در اين ميان بيشتر از همه به چشم ميآيد، اين است صدا و سيمايي كه نام رسانه ملي را يدك ميكشد، امروز تبديل به يك بنگاه اقتصادي شده و درعين حال همچنان براي هزينههاي جاري خود متقاضي اختصاص رديف اعتباري از بودجه دولتي است. در بودجه 94 بودجه صداوسيما 1069ميليارد تومان است كه اين ميزان نسبت به قانون بودجه سال پيش 197ميليارد تومان افزايش داشته است. با اين حال مديركل روابط عمومي صداوسيما اين بودجه را ناچيز و ناكافي دانسته و اعلام كرده كه اين سازمان نياز به 3هزارميليارد تومان بودجه دارد. اما دولت معتقد است، صداوسيما بايد با افزايش درآمدهاي اختصاصي خود از آگهيها كسري بودجه را جبران و بين دخل و خرجش همخواني ايجاد كند.
كمبود بودجه باعث افت كيفيت و محتواي برنامهها ميشود
اين اعتقاد مسوولان صدا وسيماست اما بسياري از كارشناسان رسانه معتقدند، پخش تيزرهاي تبليغاتي در ميان برنامهها و به كرات خود باعث دفع جذب مخاطب ميشود.
نگاهي به وضعيت درآمدزايي صداوسيما در زمان رياست ضرغامي نشان از تبديل اين سازمان به يك غول رسانهيي دارد؛ كما اينكه هر روز شاهد اضافهشدن شبكهيي به ليست شبكههاي تلويزيوني بوديم. در زمان رياست او بود كه زمان پخش تيزرهاي تبليغاتي رو به فزوني رفت و تاسيس شبكه بازار هم مهر تاييدي بود بر سياستگذاريهاي اين دوره صدا وسيما. رييس پيشين صداوسيما خود اعلام كرده است كه در دوره رياستش درآمدهاي اين رسانه از 50 ميليارد به 750ميليارد رسيد، بماند كه در همان دوره هم بودجه صداوسيما افزايشي بود.
اما سرافراز، رييس فعلي صداوسيما در همان مراسم توديع به رييس مجلس گفت كه اين رسانه نياز به بودجه بيشتر ندارد. او سياست كوچكسازي و چابك كردن صداوسيما را هم جزو اولويتهاي كاري خود گذاشت. اما اين سياستها هم مشكل مالي صداوسيما را حل نكرد و حالا برخلاف گفته اوليه رييس صداوسيما هم به دنبال افزايش ميزان بودجه است. همواره مسوولان نشان دادند كه ميان حرف تا عملشان فاصله بسيار است.
ظرفيت درآمدزايي صداوسيما دو برابر بودجه پيشنهادي اين بخش
آگهيهاي تلويزيوني در دو نوع تيزر و زيرنويس در قالب مستقيم و مشاركتي هستند كه تعرفه تيزر را براساس ثانيه و زيرنويس را با تعداد دفعاتي كه تكرار ميشود، ميسنجند.
ميزان هزينه آگهيهاي تلويزيوني در 35طبقه تعريف ميشود كه حداقل هر يك ثانيه 75هزار تومان و حداكثر هر يك ثانيه 3ميليون و 500 هزار تومان است. اگر نرخ هر ثانيه 75هزارتومان را تنها براي يك شبكه فرض بگيريم يعني تلويزيون ميتواند براي پخش 5 ساعت برنامه در يك روز حداقل ثانيهيي 375هزار تومان و ساعتي 3/1ميلياردتومان درآمد داشته باشد. اگر قرار باشد 5 ساعت در روز آگهي از اين رسانه پخش شود، بيشتر از 7/6 ميليارد تومان درآمد در روز خواهد داشت. براين اساس با يك حساب سرانگشتي به رقم 2هزار و 500 ميليارد تومان درآمد سالانه (365روز) ناشي از پخش تبليغات در تلويزيون ميرسيم؛ يعني تقريبا دو برابر ميزان بودجه امسال صدا و سيما.
در مورد طبقات اين تعرفههاي آگهيها هم در ماده ۱۵ اين قانون اين توضيح ارايه شده است: «چنانچه براساس عرضه و تقاضا يك بسته آگهي در نيمه اول هر ماه بيش از ۶۰، ۷۵ يا ۹۰درصد از حجم آن بسته آگهي باشد به ترتيب يك، دو و سه طبقه افزايش خواهد يافت همچنين چنانچه به ترتيب ۱۰، ۲۰ و ۳۰درصد حجم را اشغال كند به ترتيب يك، دو و سه طبقه كاهش داده خواهد شد.»
درآمدهاي صدا وسيما معمولا از سه منبع بودجه دولت، طرح تملكداراييهاي سرمايه و تبليغات تامين ميشود. آنچه در سالهاي اخير مشاهده شده وابستگي شديد صداوسيما به بودجه دولت است تاحدي كه آخرين گزارشها حاكي از وابستگي 60 درصدي تامين منابع اين رسانه به دولت است. حال سوالي كه در اين بين مطرح ميشود، اين است كه درآمدهاي خود اين سازمان در كجا و با چه مديريتي خرج ميشود و با وجود اين همه ظرفيت درآمدزايي همچنان كسري مالي دارد.
يكي از دلايل اين امر را شايد بتوان انحصاري بودن اين رسانه در كشور دانست. بسياري از كارشناسان رسانه معتقدند، اين نهاد در كشور ما بهصورت انحصاري عمل ميكند در صورتي كه اگر اقشار مختلف در جامعه ميتوانستند رسانههاي خود را داشته باشند و متناسب با آن هزينههاي مربوطه را تامين كنند قطعا وضعيت به شكل آنچه اكنون شاهد آن هستيم، نميشد و حتي كارايي صداوسيما هم افزايش پيدا ميكرد اما درحال حاضر اين رسانه چون در معرض رقابت و پاسخگويي نيست در توليد محتوا و كسب درآمد و هزينهكرد عملكرد مثبتي ندارد. در اغلب كشورهاي رسانهها به دو بخش خصوصي و حكومتي تقسيم ميشوند كه وجود اين دو دركنار هم باعث ايجاد تعادل در اين حوزه ميشود اما در كشور ما بهدليل تكرسانهيي بودن، فضاي ايجاد چنين تعادل و نظمي فراهم نيست.